دعوت محمدجواد و سامان و محمدصدرا به کلاس فوتبال
جیگرطلای مامان دلش میخواست که وقتی میره کلاس فوتبال , بچه ها هم بیان و تمرینش رو ببینند وقتی که با هم به کلاس فوتبال می رفتیم , گفت مامان! , شاید امروز محمدجواد , سامان و محمدصدرا بیان که فوتبال منو ببینند منم گفتم شاید نتونند بیان , بالاخره کلاس فوتبال شروع شد و معین همش منتظر بود ولی من بهش گفتم تو اینقدر منتظر نباش اگه بیان بهت خبر میدم , خلاصه بین کلاس فوتبال, آقاجون و عمو مهدی و طاهره خانوم و محمدجواد و سامان و محمدصدرا اومدن و حسابی معین رو غافلگیر کردن , معین هم حسابی خوشحال بود که اصلا به کلاس توجه نمی کرد و همش به بچه ها نگاه می کرد , خلاصه بازی فوتبالشون شروع شد و تیمشون یک گل زد و معین هم بیشتر خوشحال شد , از این ور هم فرشته کوچول...